جدول جو
جدول جو

معنی پوست فروش - جستجوی لغت در جدول جو

پوست فروش
آنکه پوست فروشد فراء، پوست پیرا چرمگر صرام
تصویری از پوست فروش
تصویر پوست فروش
فرهنگ لغت هوشیار
پوست فروش
فروشندۀ پوست، کسی که پوست های دباغی شدۀ حیوانات را می فروشد
تصویری از پوست فروش
تصویر پوست فروش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شغل و عمل پوست فروش، جایی که پوست فروشنددکانی که در آن پوست فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست فروش
تصویر پست فروش
آنکه پست می فروشد آرد فروش سواق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوستین فروش
تصویر پوستین فروش
آنکه پوستین فروشدفراءواتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت فروش
تصویر گوشت فروش
کسی که گوشت گاو و گوسفند می فروشد، قصاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوشت فروش
تصویر گوشت فروش
آنکه گوشت فروشد قصاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست فروش
تصویر دست فروش
پیله ور، آنکه کالا را به دست گرفته در کوچه و بازار بفروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوست پوش
تصویر پوست پوش
گدای بینوا، عاشق
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که کالایی روی دست می گیرد و در کوچه و بازار برای فروش می گرداند، کنایه از فروشندۀ دوره گردی که برای فروختن اجناس خود جای خاصی ندارد
فرهنگ فارسی عمید